کد مطلب:235289 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:223

کرامت 09
احمد بن عمره گفت: به خدمت حضرت رضاعلیه السلام رسیدم و گفتم: همسرم باردار است از خدای تعالی بخواه تا پسری به من عنایت فرماید.

فرمود: فرزندت پسر است؛ نامش را عمر بگذار.

عرض كردم من در نظر داشتم نامش را علی بگذارم و به خانواده ام هم گفته ام كه اگر فرزندم پسر بود نامش را علی بگذارند.

فرمود: همان طور كه گفتم،نامش را عمر بگذار.



[ صفحه 140]



همین كه وارد كوفه شدم، خدای تعالی پسری به من عنایت فرموده بود، نامش را علی گذارده بودند؛ من آن نام را عوض كرده،عمر گذاردم.

همسایگان گفتند: از این به بعد هر چه درباره ی تو بگویند باور نخواهیم كرد.

پس از آن متوجه شدم كه آن حضرت به من از خودم هم دلسوزتر بوده و از نظر تقیه، این نام را برای فرزندم برگزیده است.

اشعار زیر را - كه در كتیبه پشت سر حضرت رضا علیه السلام نوشته شده - قاآنی سروده و تاریخ آن مطابق 1250 است.



زهی به منزلت از عرش برده، فرش تو رونق!

زمین زیمن تو محسود هفت كاخ مطبق



تویی كه خاك تو با آب رحمت است مخمر

تویی كه فیض تو با فر سرمد است ملفق



چو دین احمد مرسل مبانی تو مشید

چو شرع حیدر صفدر قواعد تو موفق



مگر تو روضه ی سلطان هشتمی؟ كه به خاكت

كند زبهر شرف، سجده هفت طارم ازرق



كدام مظهر بیچون بود به خاك تو مدفون؟

كه از زمین تو خیزد همی خروش انالحق



علی عالی اعلی امام ثامن ضامن

كه از طفیل وجودش وجود گشته منشق



سپهر عدل، مهین گوهر محیط خلافت

جهان جود، بهین زاده ی رسل مصدق



پس از ورود سرود از برای سال طرازت

زهی زمین تو مسجود نه رواق معلق!





[ صفحه 141]